مومن؛ اسکل٫بی همه چیز یا....

یادم میاد راهنمایی بودیم که معلم راهنمای اول یه حدیث واسمون خوند : المومن کیث(البته به فتح ک و جر ی) یه ذره فکر کن. معنی اش چیه؟ مومن کیس مناسبیه ٫ یا اینکه کیس رو بوس معنی کردی؟! خب هیچ کدوم جوابش نبود.  یعنی مومن زرنگه. یعنی نمی ذاره سرش کلاه بره. یعنی تو جامعه اس. یعنی می دونه زرنگی حلال یعنی چی. یعنی می دونه با کی باید چه جوری تا کنه. والله خیر الماکرین یعنی چی! یعنی خدا و به تبع اون بندگان خاصش هم حالیشونه. پپه نیستند. حالا یه حدیث دیگه داریم که می گه مومن خنده اش تو صورتشه و غمش در دلش. یعنی می گه و می خنده. یعنی گوشه گیر نیست. یعنی میاد تو جمع و خودش و  بقیه رو می خندونه. یعنی واسه پاک موندن بقیه رو ایگنور نمی کنه!

 نمی دونم  دیدی یه سری خودشون رو معصوم می دونن و همش از بالا به بقیه نگاه می کنن و سرشون رو می اندازن پایین که: نچ نچ عجب جوونهای بدی. چرا جوونهای ما خراب شدند!  نگاه کن کارشون این شده که هی بگند و بخندند. بعد تسبیحش رو در میاره و شروع می کنه به ذکر. ذکری که مانع از درس خودندش میشه. بعد همون جوونها می رن درس می خونن و موفق میشوند ولی این آقا هنوز داره دست پا می زنه. در جواب می گه: خب خدا داره ما رو امتحان می کنه که سختی و مشکل می اندازه جلوی کارمون.بقیه با تقلب و هزارتا دوز و کلک رفتن بالا. چون من از این کارها نمی کنم فعلا از بقیه عقبم( توجه داشته باش که این حرف هاش تهمت محسوب نمی شه) جلوی بقیه سرش رو کج می کنه و هرکی هر چقدر هم بزنه تو سرش صداش در نمی آد. آخه می دونی پسر خوبیه. اصلا اهل دعوا و سر و  صدا نیست. اصلا صداش از یه حدی بالاتر نمی ره.  شبها به زور خودش رو بیدار نگه می داره تا قرآن و نماز شب بخونه ولی فردا صبح سر کلاس درسش خوابه. تو این هوای سرد بدون کاپشن می ره اینور اونور تا مثلا به  خودش اثبات کنه که اصلا به این مادیات دنیا تعلقی نداره بعد تا 6 روز بعدش مریضه و باز هم از درسش عقب می افته. از چهره اش مظلومیت می باره. هر شب مادرش رو واسه اینکه دیر می رسه خونه ناراحت می کنه ولی عمرا حاضر نمی شه یه موبایل بخره. آخه می دونی خود نفس داشتن موبایل یعنی تو کلی تعلق به این دنیای فانی داری و اس ام اس هاش هم که خرابت می کنه. تازه شنیدم فلانی تو گوشیش کلی عکس بد داره(حالا این شنیدن دیگه معنی غیبت نمی ده). تلویزیون هم که مفسد فی الارضه. نمی تونه با یه دختر پنج دقیقه حرف بزنه. آخه می دونی همه دخترا می خوان آدم رو گول بزنند و اگه من بهشون نگاه کنم درجه ایمانم 2 درجه کم میشه. بذار حقش رو بخورن و بهش بخندن . بذار اسکل خطابش کنن .همه رو واگذار می کنه به خدا. اصلا به این فکر نمی کنه که خدا اون دنیا بهش می گه: اح... جان خب خودت وقتی می تونستی حقت رو بگیری نگرفتی، اومدی اینجا من بهت بدم؟! 

تا اینجا یه تراژدی بود ٫ از این جا به بعد شخصیتش یه ذره عوض میشه!

 عضو بسیج مسجد هم هست. دو سه شب در میون میره تو کوچه ها و یک کلاشینکف می گیره دستش و به خیال خودش امنیت شهر رو این آقایی که فقط شنیده چه جوری باید با کلاش کار کرد تضمین می کنه. یه روز یکی از اهالی محل میاد پیش روحانی مسجد و میگه دیده که دو تا از همین بچه ها با موتورشون ضبط ماشینش رو بردند . میدونی چه برخوردی باهاش میشه؟ برو آقا ، تو از طرف اسراییل و آمریکا اجیر شدی تا بسیجی رو خراب کنی! بجه بسیجی اصلا همچین کاری نمیکنه. بسیجی معصومه. بعد دقت کن امنیت شهر رو همین ها تضمین می کنند.  تو ماشین نشستی و کراوات زدی و داری آهنگ گوش می دی. تازه صداش هم بلند نیست . میاد میگه آقا اون کراوات رو باز کن و ضبط رو خاموش کن.اصلا حریم خصوصی تو ربطی به اون نداره که! با مخالفت تو روبرو می شه و لگد می زنه رو کاپوت ماشین. تو و رفیقات هم تا می خوره می زندیش. بعد فردا از منکرات نامه میاد که آی صاب ماشین ماشین رو بردار بیار پارکینگ و خودت هم بیا منکرات فلان جا. آقا شماره ماشینت رو برداشته بوده!!! تو هم باید بری بگی عسل خوردم تا ولت کنند. به این آدم می گیم مومن. کسی که نمازش ترک نمیشه. غیبت هم نمی کنه. دروغ هم نمی گه. تازه اگه  دختر بد حجاب ببینه میره کلی باهاش صحبت(دعوا) می کنه و نهی از منکر که چرا این دمبل دستکت رو انداختی بیرون. به جان خودم واسه ل... زدن با دختره نمی ره جلو. نیتش فقط انجام فریضه الهیه. اگه ببینه یه دختر و پسر دارن با هم صحبت می کنن فکر می کنه حتما می خوان برن فلان جا و گیر دادن این آقا که خانوم رو ناموس خودش می دونه شروع میشه!...

هیچ کدوم از این اتفاقات برای خودم اتفاق نیفتاده ولی چیزیه که هست . هممون هم می دونیم هست ولی خب نمی شه به خاطر عده معدودی اسم بسیج رو بد کرد که. میشه؟ و چون مجازات این افراد اسم بسیج رو خراب می کنه پس بی خیال. اینها رو هم بازداشت نمی کنیم و فکر می کنیم همشون معصوم هستند. کی به این ها اینقدر رو داده! بابا یه نیرو انتظامی داریم یه بسیج. این دو تا با هم فرق می کنن. حدود اختیاراتشون هم فرق می کنه. تازه حدود اختیاراتشون با وزارات اطلاعات هم فرق می کنه. گفتم وزارت اطلاعات یاد یه جوک افتادم که بیشتر از اینکه بخندونه آدم رو به گریه وا میداره.

می گن یه روز یه مسابقه ای بین موصاد و سیا و وزارت اطلاعات ایران بود که کی زودتر یه خرگوش رو توی جنگلهای آمازون پیدا می کنه. خلاصه سیا تمام تلاشش رو  می کنه و ۱ ساعته خرگوش رو گیر میاره. موصاد دیگه خودش رو پاره می کنه و ۴۵دقیقه ای خرگوش رو پیدا می کنه ولی می بینن اطلاعات ایران بعد از پنج دقیقه با یه خرس خونی مالی میاد. می گن این که خرسه. خرسه می گه: آقا به خدا من خرگوشم!!

افسوس که بعضی ها از اسامی سوء استفاده می کنند ولی هیچ کسی هم جلویشان رو نمی گیره. و تاوان این داستان رو باید ملت بدهند!!! چرا نمی خوایم قبول کنیم که بابا هیچ کسی معصوم نیست و ممکنه که اشتباه کنه. همون کسی که تو مدتهای زیادی پشت سرش نماز خوندی ممکنه نتونه از پس هوای نفسش بربیاد! آدمها هستند که باید به اسمها و گروه هاشون هویت بدهند ولی اینجا داریم به بهانه ی اسم و گروهی که یه نفر داره راجع بهش قضاوت می کنیم. ممکنه روحانی هم اشتباه کنه . ممکن بزرگترین اشتباه رو بکنه. نمی خوام بگم همشون بد هستند . این که مشخصه که غلطه. ولی باید قبول کنیم هر طایفه ای هر جور آدم داره. و تموم شد اون موقعی که یه صفت رو همه ی آدمهای یک گروه داشتند. یه زمانی اسم بسیجی و روحانی حرمت داشت. ولی امروزه به خاطر سوء استفاده ی بعضی ها این اسامی نیز دارن به جرگه فراموش شدنی ها می پیوندند. ولی نمی دونم یه سری چرا نمی خوان به خودشون بقبولونن که بابا......

 

  

پ.ن: المومن کیث: راستش رو بخوای معنی اش یادمه ولی اینکه متن عربی اش درسته یا نه رو نمی دونم! واسه همین اگه اشتباه بود دین و ایمان ما رو نبرید زیر سوال و بگید که تو همین رو که اشتباه گفتی پس کل حرفات شر و وره. آخه عادت دارید برای دفاع از خودتون....راستی عیدتون هم مبارک.!

  دانلود یه برنامه فیلتر شکن: رفتن به سایت ارکات و لذت واقعی رو درک کردند  Testimonials رو دوباره خوندن. نمی دونی چه حالی  داد! این نرم افزار هم عیدی من به شماها!

آدمـک آخــرِ دنیــاست، بخند

آدمـک مـرگ هـمین جاست، بخند
آن خـدایی که بـزرگش خوانـدی
به خـدا، مثـل تـو تنهـاست
، بخند
دستخطی کـه تـو را عاشـق کرد
شوخـیِ کاغــذی ماسـت،
بخند
فکر کن دردِ تـو ارزشـمند است
فکر کن گریـه چـه زیباست،
بخند
صبحِ فردا به شبت نیست که نیست
تـازه انگار کـه فـرداسـت،
بخند
راستـی آنچـه بـه یــادت دادیم
پَر زدن نیست کـه درجاسـت،
بخند
آدمــک نغمــهء آغــاز نخوان
به خــدا آخــر دنیـاست، بخند ....

 

 

نظرات 11 + ارسال نظر
بابای فاطمه یکشنبه 17 دی‌ماه سال 1385 ساعت 20:21 http://www.babaii.blogsky

آقا رسول ا ولا عیدتون مبارک ... دوما متن قشنگی را انتخاب کردی ..روانی قلمت رو هم تحسین می کنم ... راستش به کمک دوستانی مثل شما نیاز دارم ... برایم بنویس اگر پدر شما وبلاگ نویس بود دوست داشتی چی برایت بنویسد ... چشم براه حضور سبز شما هستم

محمد مهدی دوشنبه 18 دی‌ماه سال 1385 ساعت 00:54

این کسی که گفتی کیه که از بالا بهت نیگا میکنه؟!

شخص خاصی مدنظر نیست. شخصیت خاصی مدنظره!!

صادق دوشنبه 18 دی‌ماه سال 1385 ساعت 01:32

آقا رسول حواست و جمع کن نزنی جاده خاکی!!!
شوخی کردم منم باهات موافقم اما یه جا خوندم که رو قبر یه کشیش مسیحی نوشته بود
وقتی کوچک بودم می خواستم دنیا رو تغییر بدم
وقتی جوان شدم دیدم دنیا خیلی بزرگه کشور خودمو تغییر می دم
وقتی به میانسالی رسیدم دیدم کشورم هم خیلی بزرگه پس شهر خودم رو تغییر می دم
وقتی پیر شدم دیدم شهر هم خیلی بزرگه و گفتم خانواده ام رو تغییر می دم
هنگام مرگ فهمیدم اگر خودم رو تغییر می دادم همه اینها تغییر می کرد.
بی سبب طعنه چرا؟!!!
ابر و باد و مه طوفان چه گناهی دارند؟
راست می گویی به خودت طعنه بزن
خود تو بیشتر از هر کس دیگر به تباهی رفتی
جان من صادق باش
عینکت سخت خراب است و کثیف
این ها رو برای تو نگفتم ها.من معتقدم همه امکان اشتباه دارند اما نه اینکه بگی چون همه امکان اشتباه دارن پس اون آدمی که ۵۰ سال زحمت کشیده درس خونده با من هیچ فرقی نداره
درسته که هر دو تو انسان بودن و ویژگی های انسانی مشترکید اما تجربه حاصل عمر افراده انسانها بزرگترین سرمایشون رو میدن که همین تجربه رو بدست بیارن
عیدت مبارک عزیزم

محمد دوشنبه 18 دی‌ماه سال 1385 ساعت 08:45 http://delbareaval.persianblog.com

جهادی اومدی بهت ترکی یاد می دم.
جک با حالی بود.
به عنوان آدمی که توسیستم بسیج بودم؛ راست میگی ولی این رو هم باید قبول کرد که تو جامعه فقط نیمه خالی لیوان رو میبینن.

سید علی دوشنبه 18 دی‌ماه سال 1385 ساعت 19:07 http://lost-joseph.blogsky.com

آدم باید اهل حال باشه. بقول یه نفر باید «جوان پسند» باشه!! تو یه کلمه: yobs نباشه!! (البته مسهل هم نباشه دیگه)

اوشو می گه: عبادت تفریح است. بنابراین چنانچه به معبد رفتی و خیلی جدی شدی معبد را عوضی گرفته ای! برای خندیدن به معبد برو! برای شادمانی و لذت به معبد برو! برای جشن و پایکوبی به معبد برو!

مطلب محمد رو تازه خوندم. خیلی با حال بود!! این میترا کیه که هرکس تو هر وبلاگی می خواد مثال بزنه می گه : میترا!!؟

این لینکی که برا دانلود گذاشته بودی رو دانلود کردم آنتی ویروسم گاگول شده گیر داده که الا و بلا این ویروسه!!

خوب گرفتی چی می گم!
می خواستم خبرت کنم این فیلترشکن رو دانلود کنی. چون خودت خواسته بودی! تو بی بی سی پرشین هم میره!

[ بدون نام ] دوشنبه 18 دی‌ماه سال 1385 ساعت 23:50 http://lost-joseph.blogsky.com/

ما تلفن نداریم...شما چرا به ما زنگ نمیزنید؟؟!
http://lost-joseph.blogsky.com/

فرهاد.آیینه سه‌شنبه 19 دی‌ماه سال 1385 ساعت 13:17 http://mirror.blogsky.com

سلام... لطفا هر جا منظورت من بودم بیا واستا جلوی خودم بهم بگو... بعد اینکه راجع به تقلب نوشتی... من اعتقاد تو رو متوجه نشدم اما تقلب مصداق بارز لقمه ی حرومه... حالا شما هر چی می خوای بگو... و بله... هر کسی ممکنه گول بخوره ولی مهم اینه که سریع خودش رو جمع و جور کنه و برگرده... برگشت مهمه... برگشت...

سلام
راستش فکر اولیه ی این نوشته وقتی به وجود اومد که مطلب تو رو خوندم که گفتی از یه سری بچه های دانشگاه حالت به هم می خوره و اینها...
ولی شخصیتی که تو ذهن من بود و گفتم٫ اصلا شبیه به شخصیت تو نبود و صرفا ساخته ی این مغز پر کار اینجانب بود. برای محمد مهدی هم گفتم شخص خاصی مدنظر نبود ٫ شخصیت خاصی مدنظر بود. در ضمن تو زمان نوشتن این مطلب حتی یک لحظه هم یاد تو نیافتادم. فکر کنم یه ذره تامل می رسونه که تو فرد خشک مذهبی داغون نیستی. (چیزیکه من بهش اشاره کرده بودم)

فرهاد.آیینه سه‌شنبه 19 دی‌ماه سال 1385 ساعت 17:07 http://mirror.blogsky.com

آره...من از یه سری بچه های دانشگاه نه...اشتباه گفتم... از همه ی آدم ها خوشم میاد چون همه آدمند... و خدا اونها رو خلق کرده و من رو ...و ما باید به اقتضای فطرتمون همه هم رو دوست داشته باشیم... من از «شخصیت» بعضی از بچه های دانشگاه خوشم نمیاد... خب این طبیعیه... تو خودت با هر کسی نشست و برخاست می کنی؟... خب نه دیگه...این واضحه... منظور من دقیقا همین بود... راجع به آدمهای خشک مذهبی هم باید بگم که من تا حالا با همچین آدمی که میگی روبرو نشدم... اگه میشناسی بگو برم باهاش صحبت کنم... بعضی ها ظاهر سازن... ولی بعضی ها واقعا اینطوری هستند که تو میگی... تفاوتشون خیلی کمه و همینجوری نمیشه شناساییشون کرد... به هر صورت هر کس بنا به انسان بودنش انسانه... و ما محکوم به دوست داشتنیم... دوست داشتن و دوست داشته شدن... این طبیعت ماست... و چه بهتر که دوست داشتن ما با خدا باشه... یه دوست واقعی...

فرهاد.آیینه سه‌شنبه 19 دی‌ماه سال 1385 ساعت 17:15 http://mirror.blogsky.com

ببخشید رسول جان ولی یه دوستی یه داستان برام فرستاد که بی ربط به نوشته ی تو نیست:
یک داستان از کتاب " نیمه تاریک وجود"
نوشته دبی فورد

مردی بود که به شدت به خدا اعتقاد داشت . او همواره به دوستانش می گفت که روزی خدا برایش کاری می کند وزندگی اش از بی سرو سامانی نجات می یابد . تا آن که توفان عظیمی به پاخاست و سیل خروشانی به راه افتاد . همه هالی آن شهر لوازم خود را جمع کردندو از آنجا گریختند ، اما آن مرد با این باور که خدا برایش کاری خواهد کرد ، در همان جا ماند . در حالی که آب از درز در و پنجره به درون خانه او می ریخت ، ماشین آتش نشانی رسید و مامور آتش نشانی فریاد زد " بیا بیرون ! نباید آنجا بمانی ."
مرد گفت : " نه ، نمی آیم ! منتظر می مانم تا خدا کاری کند." پس از مدتی ، آب تاکمر بالا آمد و خیابان ها به رودخانه تبدیل شدند . قایق نجاتی به کنار خانه مرد آمد و غریق نجات ها فریاد زندند : " شناکن و به قایق بیا!"
مرد فریاد زد :" نه ! منتظر هستم تا خدا کاری کند."
باران به شدت می بارید و خانه مرد زیر آب رفت . در همان هنگام هلی کوپتری بالای خانه او پدیدار شد و خلبان متوجه مرد شد که روی پشت بام به دعا مشغول بود . خلبان نردبان را پائیین فرستاد و با بلند گو گفت :" از نردبان بیا بالا تا به محل امنی برسیم ." اما باز هم آن مرد بر حرف خودش پابرجا بود : " منتظر می مانم تا خدا کاری کند."
سرانجام مرد غرق شد و در حالی که به شدت احساس فریب خوردگی می کرد ، در آستانه در زرین بهشت ایستاد و گفت : " خدایا به تو ایمان داشتم و دعا کردم که نجاتم دهی . تو به من گفتی که همواره مراقبم هستی ، اما هنگامی که از همه وقت بیشتر محتاج تو بودم ، کار برایم نکردی ."
خدا پاسخ داد : " منظورت چیست ؟ من برایت ماشین آتش نشانی ، قایق و هلیکوپتر فرستادم . دیگر چه می خواستی ؟!. "<>
اینه قصه ی اونایی که تو گفتی..................

خوندما ولی جوابش بماند برای بعد...

احمد سه‌شنبه 19 دی‌ماه سال 1385 ساعت 17:43 http://www.mirror.blogsky.com

اینم تا آخرش خوندم(چرا باور نمیکنی؟)

یکی از بچه های پزشکی سه‌شنبه 19 دی‌ماه سال 1385 ساعت 23:47

سلام
من همیشه متن هات رو می خونم اما معمولا نظر نمی گذارم.(البته این یکی رو یه ذره دیر وقت کردم بخونم.)
متنت قشنگ بود و شیوایی و روانی کلام و نوشته ات رو تحسین می کنم.

*ناراحت نشو. خوب انتظار ندارم کسی که خیلی به این مردم اعتماد نداره می خواهد زودتر از این مملکت بره(طبق متن های قبلی ات)به مردم خوش بین باشه. اما نظر من به عنوان یک خواننده اینه که تو این متن رو فقط برای مسخره کردن و نوعی نقد بدون فکر نوشتی. اینو خودت با یه ذره تامل در تیتر،نمونه هایی که آوردی و جمله بندی ات می تونی بفهمی.

*"میاد توی جمع و خودش و بقیه را می خندونه"این رو درمورد مومن نوشتی. چون از روایات استفاده کردی، من هم جوابتو با روایات میدم.مگه حضرت علی(ع) نمی گه انسان شبیه هم نشین خود می شود. این افراد به حکم عقل و به خاطر همون زرنگی که اولش گفتی با هر جمعی نشست و برخاست نمی کنند.(در حالی که سعی می کنند اب همه خوش رفتار باشند) چه بسیار اونها در جمع های دیگه خودشون و دیگران رو خندون. ولی تو ندیدی.
یا مثلا اون که حتی نمی تونه 5دقیقه با دخترها صحبت کنه(البته از نطر تو)،از همون زرنگی اش هست.مثلا خودت از اول ترم تا حالا چقدر با کل دخترها(حتی نه یک نفر)5دقیقه صحبت کردی؟ اصلا نیاز بوده؟ یا اون که تو اسکل خطابش میکنی، به خاطره اینکه جواب حرف های بیهوده دیگران رو نمی ده، به نظرم اوست که در سلامت کامل هست، چون یاسخ نادانان سکوت است.(البته باید به موقعش بتونه حقش رو بگیره)

*تمام نمونه هایی که توی نوشته ات آوردی، همگی مصداق خارجی دارند.(برعکس اون چیزی که ادعا کردی و می دونم که خودت هم این رو تایید می کنی) چون تمامی تخیلات آدم از جهان واقع سرچشمه می گیره. حالا می خواهم ازت بپرسم چند مرتبه با آدم هایی که وصف حالشون رو گفتی، نشستی و صحبت کردی و علت کارهاشون رو ازشون پرسیدی.اصلا حاظر شدی چند لحظه ای با اونها همراه بشی، یا اینکه ترسیدی روی عقایدت تاثیر بگذارند. شاید آدمی که"سرش رو می ندازه پایین"،"امتحانش بد می شه و می گه خدا می خواهد مرا امتحان کند"،"خودش رو با دیگران درگیر نمی کنه و اصلا صداش از یه حدی بالاتر نمی ره"،"توی زمستون کاپشن نمی پوشه"و... دلیلی برای کار خود داشته باشند که حتی تو هم قانع بشی.

*مشکل ما اینه که آدم ها رو با یک کار خوب بهشتی می دونیم و با یک کار نا شاست اونها رو بدترین مردم زمان می پنداریم.همه آدم ها اشتباه می کنند. اما بالاخره تو کی رو بهتر می دونی تا پشت سرش نماز بخونی؟!!

البته آدم هایی هم پیدا می شن که ویژگی هایی که تو میگی رو دارن و من در اون موارد با تو موافقم. ولی اون عده معدودند و تو خیلی های دیگه رو با اونها یکی کردی.
خوشحال می شم که یه آدم که به نظر تو انسان کاملیه معرفی کنی تا بیشتر با طرز فکرت آشنا بشم.
امیدوارم باز هم از این نوشته ها، اما با قدرت دفاع بیشتر از تو بخونم. برایت آرزوی موفقیت می کنم.

خوندما ولی جوابش بماند برای بعد...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد